کابلی
گذشت روز و ماه و سال، وعید شد نیامدی دوباره شوق دیدنت بعید شد نیامدی زمین و آسمان به تن،لباس تازه می کند و زخم کهنه ی غمت، جدید شد نیامدی به آسمان سپرده ام ، به جای من بگرید او ببین که اشک آسمان شدید شد نیامدی! شکوفه ای به شوق تو،به روی شاخه می دمد و معنی اش: سر درخت سپید شد نیامدی!!
نوشته شده در دوشنبه 91/12/14ساعت
1:32 عصر توسط محمد کابلی| نظرات ( ) |