کابلی
بی تو اسیر غصه وصددردم ای حسین پاییزی ام،خزانی ام و زردم ای حسین دور از شرار گرمی خورشید چشم تو بیروح وخشک ومرده ودلسردم ای حسین آتـش بـزن دوبـاره بـسوزان دل مـرا گر شکوه ای کنم به تو،نامردم ای حسین قبله شدی و رو به تو من سجده می کنم کعبه شدی و دور تو میگردم ای حسین تو تک سوار مرکب عشق و کرامتی من زیر پای مرکب تو،گردم ای حسین لالـم کـن و زبـان محـبت بـه من بـده تا سرخوشانه نعره زنم هردم:ای حسین
نوشته شده در دوشنبه 89/9/15ساعت
9:8 صبح توسط محمد کابلی| نظرات ( ) |