سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کابلی

شد آبروی شیعه، دستان تو در محشر

زهرا به تو می بالد، ای گل پسر حیدر

تو دست یداللهی ، در آینه ی دوران

چشمان تو غوغاییست،ای حیدر کوچکتر

چشمم به سرای تو ، بستست دخیل اشک

تو روح کرم هستی ، در کالبد پیکر

 در معرکه ی عشقه ، دستان شفاخیزت

مجروح غم عشقم ، دردی چه ازاین بهتر!

از فرش قدوم تو ، تا عرش کله خودت

خلقت بنمود ایزد ، تندیس ادب یکسر

در صبح قیامت چون نوبت به شفاعت شد

با همت دستانت ، زهرا بشود داور

تنها نه همه عالم بر عشق تو می بالند

از عشق تو سرمستند ، هم ایزد و پیغمبر

از اشک فرات چشم ، تا دجله ی آن چشمم

صد علقمه می سازم ، در سوگ تو آب آور

تنها نه که در یک جنگ ، سردار حسینی بل

سردار خداوندی ، در معرکه ی محشر

عشق تو بود در دل ، مهر تو بود در جان

نام تو بود بر لب ، یاد تو بود در سر

سقای عطش کامان ، ای ابر کرم عباس !

 بر حال بیابان هم ، از روی کرم بنگر...




نوشته شده در پنج شنبه 93/1/28ساعت 4:55 عصر توسط محمد کابلی| نظرات ( ) |